تعریف جرم سیاسی در جوامع بین المللی

یکی از مسائل حقوقی مورد اختلاف میان حقوقدانان ،بحث جرم سیاسی، تعریف و مصادیق مربوط به آن است . موضوعی که مسئولان قوه قضائیه را بر آن داشت تا در بررسی لایحه قانون مجازات اسلامی ماده ای را به آن اختصاص دهند و در ماده 4 لایحه با موضوع «جرم سیاسی» فارغ از هرگونه ارائه تعریف از آن به ذکر مصادیق آن بسنده شده بود که النهایه آن ماده نیز در تصویب نهایی قانون مجازات اسلامی حذف گردید.

برای اولین بار از زمانی که رژیم مشروطه سلطنتی در ایران پذیرفته شد و متمم قانون اساسی به تصویب رسید ، جرم سیاسی در ادبیات حقوق قضایی ایران ظهور پیدا کرد . موضوعی که برگرفته از حقوق کشورهای اروپایی مخصوصاً بلژیک بوده است که این امر در ماده 168 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز ذکر و اشاره شده است، تعریف آن را قانون مشخص می نماید اما تاکنون این مهم اتفاق نیفتاده اگر چه شنیده می شود اخیراً طرح «جرم سیاسی» در مجلس و در کمیسیون حقوقی در حال بحث و بررسی است و امید است هر چه زودتر این خلاء قانونی توسط قانونگذار مرتفع گردد.

با توجه به اینکه این امر برگرفته از حقوق کشورهای اروپایی می باشد بررسی این امر در قوانین و حقوق خارجی نیز خالی از لطف نمی باشد .

در بسیاری از کشورهای خارجی نیز بحث جرم سیاسی و تعریف آن مورد اختلاف نظر میان حقوقدانان نیز قرار گرفته است و در پاره ای کشورها گاهی جرم سیاسی رابه وسیله تعریف قانونی مستقیماً مشخص کرده اند یا گاهی فقط به ذکر مصادیق و آئین رسیدگی آن بسنده نموده و از ارائه تعریف در خصوص آن خودداری نموده  اند . مثلاً در قانون کشورهایی مثل انگلستان و اسپانیا اساساً جرم سیاسی را مورد توجه قرار نداده و در سیستم حقوقی خود اشاره ای به آن نکرده اند و صرفاً شرایطی را در نظر گرفته اند تا اگر صلاح دانستند آن شرایط را به جرمهای دیگری بارکنند.

در قانون فرانسه هر چند مبادرت به تعریف جرم سیاسی نکرده اند و فقط به احصای این دسته  از جرایم پرداخته شده است ولی با این وجود در مقدمه قانون 1927 راجع به استرداد مجرمین در تعریف مجرم سیاسی چنین می گوید:« مجرم سیاسی کسی است که شور و حرارت ناشی از عقیده سیاسی به اندازه ای او رابه جلو رانده است که مرتکب خلاف قانون شده است» در بعضی دیگر از قوانین جرم سیاسی بشرح ذیل تعریف شده است:

ماده 3 قانون 1929 آلمان : در مورد استرداد مجرمین :«بزه سیاسی هر عمل قابل کیفر است که بر ضد اساس کشور ، یا امنیت آن ، یا بر ضد رئیس کشور، یا بر ضد یکی از اعضاء دولت از آن جهت که عضو حکومت است ، یا بر ضد مجلس موسس، یا بر ضد حقوق سیاسی انتخاب کننده یا انتخاب شونده ، یا بر خلاف روابط حسنه با بیگانگان ارتکاب شود»

ماده 8 قانون مجازات ایتالیا نیز اینگونه است: « از نظر اجرای قوانین جزایی، جرمی که علیه مصلحت سیاسی کشوری باشد یا علیه یکی از حقوق سیاسی شهروندان انجام شود جرم سیاسی است » همچنین جرایم غیر سیاسی که همه یا بعضی از انگیزه های ارتکاب آن سیاسی باشد جرم سیاسی است.

قانون مجازات لیبی: «بر اساس قانون جزائی هر جرمی که علیه مصلحت سیاسی دولت یا حق سیاسی یکی از افراد باشد، همچینن هر جرم عادی که انگیزه اساسی برای ارتکاب آن سیاسی باشد، جرم سیاسی محسوب می شود».

قانون مجازات عراق:«جرم سیاسی عبارت است از جرمی است که با انگیزه سیاسی یا علیه حقوق سیاسی فردی یا عمومی افراد جامعه ارتکاب یابد»

قانون مجازات سوریه : « 1-جرایم سیاسی عبارت از جرایمی است که فاعل ان ، با انگیزه سیاسی مرتکب آن گردد2-همچنین جرایم علیه حقوق سیاسی فردی و عمومی نیز جرم سیاسی است ، مادامی که فاعل آن به خاطر انگیزه شخصی و پست ، مرتکب آن جرم نشده باشد».

قانون مجازات لبنان نیز عیناً تعریف جرم سیاسی در قانون مجازات سوریه را بیان کرده است.

در ایالات متحده آمریکا طبق تعریفی که از جرم سیاسی بعمل آمده عنوان شده خیانت به آمریکا عبارت است از اقدام به جنگ با انها یا پیوستن به دشمنان آنها و اعطای کمک و اسباب راحتی به آنها ، فتنه انگیزی عبارت است از صدور هر گونه بیان کاذب فضاحت بار و مغرضانه علیه حکومت ، رئیس جمهور یا کنگره به قصد رسوا کردن ، ایجاد اختلال، تشویش و بی حرمتی با برانگیختن نفرت شهروندان نسبت به آنها اما قوانین مقابله با فتنه انگیزی نمی توان بر خلاف تعهدات متمم اول قانون اساسی باشد .جاسوسی عبارت است از کسب اطلاعات نظامی برای دولت های خارجی .

مشاهده می گردد که جرم سیاسی در ایالات متحده از 3 عنصر تشکیل شده خیانت ، فتنه انگیزی و جاسوسی اما با بررسی سوابق جرائم سیاسی در امریکا  می توان 2 عنصر دیگر یعنی فساد و تخلف که البته مربوط به مقامات آمریکایی می شود را نیز از مصادیق جرم سیاسی در امریکا برشمرد. از نمونه های جرم سیاسی در آمریکا می توان به ماجرای ایران کنترا نام برد .

بنظر می رسد با توجه به اینکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به جرم سیاسی اشاره شده است و تعریف آن بر عهده قانون گذشته ، ضروریست پس از سالها قانونگذار تعریف مشخصی از جرم مذکور ارائه و به ذکر مصادیق آن اشاره نماید تا از سوء استفاده و دخالت سلیقه های فردی در این امر جلوگیری شود .